اسبابِ بزرگی
استاد احمد سمیعی (گیلانی) را درمقام ویراستار فراوان ستودهاند. القابی ازقبیل «ویراستارِ هنرمند» و «پدر ویرایش» را درحقّ او کم بهکار نبردهاند. امّا منزلت او به حیث ویراستار که اینهمه آن را یادآور شدهاند برخاسته از کدام خصوصیاتِ کار اوست؟ وجوه تمایز وی از عامّۀ ویراستاران چیست؟ اسباب بزرگی این ویراستار بزرگ کدام است؟ من که اکنون دوازده سال است تا در محضر او کار میکنم و میآموزم، اگرچه ویراستار نیستم و در متونی که او تصحیح کرده بهقدر ویراستاران ﺗﺄمّل نکردهام، درحدّ خود رموز و نکاتی از هنر ویرایش او دریافتهام که طرح دو مورد از آنها را در چارچوب بزرگداشت وی در انجمن صنفی ویراستاران بیمناسبت نمیبینم.
نخست میخواهم و میباید به دانش استاد سمیعی اشاره کنم. او گنجینهای از دانش ادبی و زبانی کهنه و نوِ ماست. انس و الفت سالیان با متون متقدّم و ﻣﺘﺄخّرِ منظوم و منثور او را از شناختی کمنظیر در زبان و ادب فارسی برخوردار کرده و افزون بر آن شمّی دقیق بخشیده است. هم از این رو است که استاد براساس فورمول و دستورالعمل ویرایش نمیکند. او فرق درست و غلط را هم با دلیل و علّت میشناسد هم حس میکند. «حس کردن» بدان معنی است که او، اگرچه به حیث زبانشناس رویکردی تحلیلی و استدلالی نسبت به زبان دارد، درستی یا غلطی را درمورد بسیاری از عناصر زبانی خصوصیتی ثابت و ازلی-ابدی نمیداند، بلکه هربار ازنو تشخیص میدهد. کمترین حسن چنین ویراستاری آن است که متناسب با بافت زبانی و تاریخی و علمی اصلاح میکند. دانش استاد البتّه به حوزۀ زبان و ادبیات فارسی محدود نیست. رئیس گروه ادب معاصر فرهنگستان زبان و ادب فارسی بسیاری از آثار ادبیات جهان را، اعمّ از شرقی و غربی، خوب خوانده و میشناسد. علاوه بر اینها استاد، به گواهی ﺗﺄلیفات وی و فهرست آثاری که ترجمه کرده، هماره مطالعات گستردهای در زمینۀ فلسفه و علوم اجتماعی داشته است. همین مطالعات او را، ورای مرزهای زبان و ادبیات، در بسیاری از مباحث علوم انسانی صاحبنظر کرده است. ناگفته پیداست که این نیز در کار ویراستاری سرمایهای مغتنم است و صاحبان متونی که او ویرایش میکند از آن سود برمیدارند. جا دارد آشنایی استاد سمیعی با زبان فرانسه را نیز یادآور شوم. این آشنایی علاوه بر آنکه دریچهای به ادبیات جهان بوده، بیتردید در قوام شمّ و منطق زبانی استاد سهمی چشمگیر داشته است.
دیگر اینکه استاد ارزشهای متن را فارغ از خطاها و کجسلیقگیهای زبانی آن درمییابد. این قابلیت را من از خصوصیات ویراستاران بزرگ نسلهای پیشین میدانم و از مهمترین امتیازات استاد سمیعی میشناسم. امروزه نادرند ویراستارانی که درکنار لغزشهای زبانی چیز دیگری هم در متن تشخیص دهند. چه بسیار اندیشههای ناب و ارجمند که به سبب تمرکز ویراستاران بر خطاهای زبانی از نظر ایشان پنهان میمانَد و چه بسیار متون ثمین که به حکم ویراستاران در مطبوعات و ﻣﺆسّسات نشر مردود میشود. محتوی و ساختار درونی متن، همچنین روش تحقیق و شیوۀ استدلال نویسنده عناصری نیستند که مورد علاقه و توجّه عموم ویراستاران باشند. باری استاد سمیعی جمیع جوانب متن را میبیند و میسنجد. در شصتمین شمارۀ نامۀ فرهنگستان که در تابستان ١٣٩٥ بهچاپ رسید و مختصّ ارزیابی دورۀ پانزدهسالۀ انتشار این مجلّه به سردبیری و ویراستاری استاد احمد سمیعی بود بر همین خصوصیت وی انگشت نهادم. آن زمان نوشتم که توانایی ویراستار نامۀ فرهنگستان در تشخیص ارزشهای متن ورای کیفیت زبان آن از نویسندگی او نشئت گرفته است. امروز هم معتقدم تا ویراستار خود نویسندهای ممتاز نباشد، نمیتواند مانند استاد سمیعی اندیشههای نهفته در متون، حتّی متون بدخوان و ناپیراسته، را کشف کند.
در صدسالگی استاد احمد سمیعی (گیلانی) خدمات پرشمار و پربهای او در حوزههای گوناگون فرهنگی را ارج مینهم و آرزو میکنم سالیان طولانی همچنان از دانش و بینش و همّت بلند او بهرهمند باشیم.
سعید رضوانی