جایزۀ ادبی نوبِل برای ترانهسرایی
رأی «آکادمی سلطنتی علوم سوئد» درباب جایزۀ ادبی نوبلْ امسال از سال گذشته نیز غافلگیرکنندهتر بود. «کمیتۀ جایزۀ ادبیات» که از جانب آکادمی ﻣﺄمور اعطای معتبرترین جایزۀ ادبی جهان است روز ٣١ اکتبر ٢٠١٦ (٢٢ مهرماه ٣٩٥١) در استکهلم باب دیلِن[١]، خواننده و ترانهسرای ٥٧سالۀ آمریکایی، را «بهپاس بیان شاعرانۀ جدیدی که او به سنّت غنی ترانهسرایی آمریکا افزوده است» برنده اعلام کرد. رئیس و سخنگوی کمیته، سارا دانیوس[٢]، دیلِن را «اسطوره» خواند و در توجیه تصمیم کمیته گفت دیلِن شاعری بزرگ است که «از ٥٤ سال پیش تاکنون مدام در کار بدعتگذاری است». دانیوس همچنین به ﺗﺄثیر عمیق دیلِن بر موسیقی معاصر اشاره کرد. امّا عجیبترین بخش سخنان او مقایسۀ دیلِن با هومِر بود: «دیلِن آثارش را برای اجرا میآفریند، و این درست همان کاری است که هومِر چندهزار سال پیش از این میکرده است»!
واکنشها به رأی «کمیتۀ جایزۀ ادبیات» مثل هميشه متفاوت بود. بسیاری از اعطای جايزۀ نوبل به يك ترانهسرا استقبال کردند و آن را بدعتی خجسته دانستند، امّا شمار منتقدان حرفهای و صاحبنظران حوزۀ ادبیات در میان آنان فراوان نبود. فیالمثل رئیس پارلمان اروپا، مارتین شولتس[٣]، در تویتر خود نوشت: «سورپرایز خوشایندی بود. اعطای جایزۀ نوبل به باب دیلِن ارج نهادن به نیم قرن موسیقی و ادبیاتِ شاعرانه و متعهّد است.» فرانک-والتِر شتاینمایر[٤]، وزیر خارجۀ آلمان، نیز در بیانیهای رسمی اظهار داشت:
هیئت داوران استکهلمی امسال نیز تصمیم شجاعانهای گرفت و مرز قالبها را پشت سر گذاشت. آنان یکی از بزرگترین هنرمندان موسیقی قرن بیستم را احترام کردند، کسی که […] میلیونها انسان را در سراسر جهان با خود همراه کرد و قلب آنان را با متون خود و حقایق عمیقشان مستقیماً مخاطب قرار داد.
اهل موسیقی هم طبعاً از انتخاب دیلِن خشنود شدند و اعتنایی به بحث برسر درستی و نادرستی تصمیم هیئت داوران – لزوم توجّه به قالبهای ﻣﺄلوف ادبی یا ضرورت شکستن سنّت دیرین جایزۀ نوبل – نشان ندادند.
امّا ظاهراً فعّالان و متخصّصان صاحبنام در زمینۀ ادبیات، به استثناء شماری اندك، از تصميم «کمیتۀ جایزۀ ادبیات» ناراضي بودند. منتقد ادبی آلمانی دِنيس شِك[٥] در مصاحبه با «آژانس مطبوعاتی آلمان»[٦] گفت: «آكادمي گهگاه سر شوخي دارد. انتخاب باب ديلِن نيز مثل اعطای جايزه به داريو فو[٧] مزاحی بيش نيست. بهتر است ما هم بخنديم.» نويسندۀ رومانيايی ميرچا كارتارِسكو[٨] در صفحۀ فيسبوك خود نوشت:
كسی انكار نميكند كه او [باب ديلِن] نابغۀ موسیقی و افزون بر آن شاعری بزرگ است. من خود آثارش را ترجمه كردهام […]، امّا عميقاً به حال ادبای واقعی ﺗﺄسّف میخورم – آدونيس، گوگی[٩]، دِليلو[١٠] و دوسه تن ديگر كه در يك قدمی جايزه بودند.
ایرواین وِلش[١١]، نویسندۀ اسکاتلندی، در پیامی تویتری خود را هوادار دیلِن معرّفی نمود و در عین حال خشمش را از اعطای جایزۀ نوبل ادبيات به او با کلماتی ناشایست ابراز کرد. منتقد ادبی اتریشی زیگرید لوفلِر[١٢] نیز در رادیو MDR گفت:
احساس میکنم آکادمی سوئد از مدّتی پیش میکوشد تا با گزینشهای غافلگیرکننده و حیرتانگیز جلب توجّه نماید. […] تردیدی نیست که ترانه زیباست، خاصّه ترانههای باب دیلِن. امّا ترانه شعرِ مستقل نیست، بلکه فقط وقتی خوانده شود، هستی مییابد.
شاید حدس زیگرید لوفلِر درحقّ «کمیتۀ جایزۀ ادبیات» چندان دور از واقعیت نباشد. سال گذشته این کمیته، بلافاصله پس از قرار گرفتن سارا دانیوس در رأس آن، با اعطای جایزۀ نوبل به سوِتلانا آلکسیِویچ، که مخاطبانْ او را بیشتر گزارشگر میشناختند تا نویسنده، موجب حیرت جهانیان شد. اینک انتخاب یک خواننده و ترانهسرا این گمان را قوّت میبخشد که گزینشهای غریب بناست ریاست جدید کمیته و دوران صدارت او را تشخّص ببخشند. درهرحال امسال رأی هیئت داوران پرسشهایی بیپاسخ در اذهان پدید آورد، از آن جمله اینکه مگر جوایزِ مربوط به موسیقی وجود ندارند که باید معتبرترین جایزۀ ادبی جهان را صرف تجلیل از هنرمندان آن حوزه کرد؟ از قضا باب دیلِن، که در نبوغش تردید روا نیست، خود تاکنون شمار کثیری از جوایز ویژۀ موسیقی را کسب کرده است! چرا باید نوبل ادبیات را نیز که با آفرینش هنری او ربط مستقیم ندارد بر فهرست افتخارات وی افزود و به بزرگترین شاعران و نویسندگان جهان که در صف انتظارند دهنکجی کرد؟ هیئت داوران رأی خود به باب دیلِن را با ارجاع به جوهر ادبیات توجیه میکند که در آثار ترانهسرای آمریکایی سراغ کرده است. در مقابل میتوان احتجاج نمود که این جوهر در رشتههای گوناگون هنری، فیالمثل در سینما نیز، یافت میشود. آیا بناست از این پس فیلمسازان برجسته هم با جایزۀ نوبل ادبیات تکریم شوند؟! گویا به این سادگی نمیتوان چارچوب انواع و قالبهای ﻣﺄلوف ادبی را درهمشکست. چنین مینماید که تمرکز بر مفهوم رایج ادبیات به حیث هنری که صرفاً مبتنی بر کلام است و از قالب زبان خارج نمیشود – هنری که برای تجلّی فیالمثل محتاج موسیقی نیست – ضروری است و بیاعتنایی به آن تناقض نظری و هرجومرج عملی درپی دارد.
□
رابِرت آلِن زیمِرمَن[١٣]، مشهور به باب دیلِن، در ٢٤ مه ١٩٤١ در شهر کوچک دولوث[١٤]، واقع در ایالت مینِسوتای آمریکا، زاده شد. پدر و مادرش از طبقۀ متوسّط بودند. او ريشههای آلمانی، تركی و اوكراينی دارد و نسب از مهاجرانی میبَرَد که در سال ٥١٩٠ به ايالات متّحده کوچیدند. ديلِن در اوان كودكي به موسيقی علاقهمند شد. او ابتدا نواختن پيانو را آموخت و سپس به گيتار رویآورد. وی از نوجواني در گروههای موسيقي فعّالیت ميکرد. الگوي او در آن ایّام هنرمنداني چون الويس پريسلي، جِري لي لويز[١٥] و ليتِل ريچارد[١٦] بودند. ديلِن پس از دوران دبیرستان ابتدا شروع به تحصيل در دانشگاه كرد، امّا زود از آن منصرف گشت و به سفر در ايالتهای آمريكا پرداخت. او در نيويورك به جريان موسيقي فولك-راك[١٧] پيوست و به سرعت مشهورترين چهرۀ آن شد. ديلِن نخستين صفحۀ موسيقي خود را سال ٦٢١٩ با عنوان باب ديلِن ضبط و منتشر كرد. آلبوم The Freewheelin’ Bob Dylan (باب ديلِنِ فارغبال) كه در سال ٦٣١٩ منتشر شد حاوي ترانة «Blowin’ in the Wind» (چرخزنان با وزشِ باد) بود که دیلِن را به شهرت جهاني رساند. این ترانۀ اجتماعی-انتقادی و ده ترانۀ دیگر از مجموعاً سیزده ترانۀ آلبوم را دیلِن خود سروده است. استعداد او در ترانهسرایی با انتشار این آلبوم نمایان شد و شهرت یافت.
مواضع انتقادی که دیلِن در آلبوم The Freewheelin’ Bob Dylan و ترانههای بعدی خود اتخّاذ نمود او را به یکی از چهرههای شاخص جنبش مدنی دهۀ ٦٠١٩ بدل کرد. امّا او خود علاقهای به نقش رهبری در این جنبش نشان نمیداد و هماره دربرابر مصادرۀ هنر خود به نفع جریانهای اجتماعی مقاومت کرد. «Wedding Song» (ترانۀ عروسی) که دیلِن آن را در دهۀ ٧٠١٩ سرود و اجرا کرد این وجه شخصیت او را بهخوبی بازتاب میدهد:
هرگز وظیفهام نبوده جهان را از نو بسازم
و قصد ندارم در شیپور جنگ بدمم
دیلِن طیّ دهۀ ٦٠١٩ به تدریج رگههای «فولک» را از موسیقی خود حذف کرد و هرچه بیشتر به «راک» گرایید. این تحوّل، هرچند بسیاری از هواداران وی را دلسرد کرد، مانع آن نشد که روزبهروز بر شهرت دیلِن افزوده شود و میلیونها صفحۀ راک او در سراسر جهان به فروش رفت. زبان دیلِن با رویآوردن به راک پیچیدهتر شد. ترانههایی که او در آن دوران سروده مشحوناند از استعاره، اشارههای پنهان به آثار ادبی و بازیهای زبانی ملهم از سوررئالیسم.
دیلِن سال ٦٦١٩ در یک سانحۀ موتورسیکلت به شدّت مجروح شد. او پس از آن حادثه از انظار عمومی پنهان گشت و طیّ چندین سال تنها چند کنسرت انگشتشمار برگزار کرد، هرچند در آن دوران نیز آلبومهایی منتشر نمود. او به سال ٧٤١٩ بهروی صحنه بازگشت و از آن زمان تاکنون هنر خود را در سبکهای گوناگون و بسیار متفاوتی پیگرفته است. دیلِن بیش از چهارهزار کنسرت اجرا کرده و سیوهفت آلبوم موسیقی منتشر ساخته است. ترانۀ او با عنوان «Like a Rolling Stone» (مثل سنگی غلتان) از جانب مجلّۀ رولینگ ستون[١٨] عنوان مبالغهآمیز «بهترین ترانۀ تاریخ»[١٩] را دریافت کرد.
□
روحیۀ لجوج و سرکش باب دیلِن دامن «آکادمی سلطنتی علوم سوئد» را نیز گرفت. «کمیتۀ جایزۀ ادبیات»، پس از آنکه او را برنده اعلام کرد، تا قریب دو هفته به او دسترسی نیافت. دیلِن همۀ تلاشهای آکادمی برای مکالمۀ تلفنی با او را ناکام گذاشت و دعوتنامۀ شرکت در مراسم اعطای جایزۀ نوبل در استکهلم (١٠ دسامبر/٢٠ آذرماه) را نیز، که از طریق پست برایش ارسال شده بود، پاسخ نداد. وی دوازده روز پس از اعلام رسمی نامش به عنوان برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات به آکادمی سوئد تلفن کرد و اظهار داشت که از دریافت جایزه بسیار مفتخر است! امّا تحقیر آکادمی با این مکالمه خاتمه نیافت. دیلِن، پس از آنکه چند هفته درباب رفتن یا نرفتن او به استکهلم برای دریافت جایزه گمانهزنی شد، در نامهای به آکادمی خبر داد که براثر مشغلههایش از سفر به سوئد معذور است. درمقابل آکادمی اعلام کرد که جایزه، بهرغم امتناع دیلِن از سفر به استکهلم، ازآن او خواهد بود.
پینوشت
———-
[1] Bob Dylan.
[2] Sara Danius.
[3] Martin Schulz.
[4] Frank-Walter Steinmeier.
[5] Denis Scheck.
[6] Deutsche Presse-Agentur.
[7] Dario Fo (نمايشنامهنويس، كارگردان تئاتر، داستاننويس و آهنگساز ايتاليايی. وی در سال ١٩٩٧ برندۀ جايزۀ نوبل ادبيات شد).
[8] Mircea Cartarescu.
[9] Ngugi.
[10] DeLillo.
[11] Irvine Welch.
[12] Sigrid Löffler.
[13] Robert Allen Zimmerman.
[14] Duluth.
[15] Jerry Lee Lewis.
[16] Little Richard.
[17] Folk rock.
[18] Rolling Stone.
[19] Greatest Song of All Time.
سعید رضوانی